اعضای باند سرقت در قالب چند گروه، نقشههای مجرمانهشان را عملی میکردند. همه آنها بچهمحل هستند و به همین دلیل همدیگر را خوب میشناسند اما با این حال برای انجام سرقتها، نیاز به سرکرده و سردسته داشتند. یکی از سرکردههای باند جوان 24سالهای به نام علی است که در سال89 با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد و تصمیم گرفت فعالیتهای مجرمانهاش را از سر بگیرد. وی در گفتوگو با خبرنگار همشهری از جزئیات سرقتها میگوید:
چند وقت است که دست به سرقت میزنید؟
یک ماه !
اما در بین مالباختهها کسانی هستند که در طول 6 ماه گذشته اموالشان از سوی شما سرقت شده است؟
من نمیدانم. حافظه خوبی ندارم. من شیشه میکشم. قرصهای روانگردان مصرف میکنم و خیلی خوب تاریخها را به خاطر ندارم.
خودت نیز در سرقتها شرکت داشتی؟
من در طول سرقتها فقط سوار موتور بودم و اصلا متوجه نمیشدم که دوستانم چه زمانی سرقت میکنند، فقط میدانم که یکی از آنها داخل بانک زاغ میزد و بعد با پیامک به بقیه خبر میداد تا سوژه را تعقیب کنند. بقیه بچهها هم با تعقیب سوژه، در فرصتی مناسب دست به سرقت میزدند. بعد از هر سرقت هم معمولا پولها را بین خودمان تقسیم میکردیم.
در این سرقتها، کسی را هم مجروح کردید؟
نه، ما اصلا خشن نبودیم، فقط برای ترساندن طعمههایمان قمه، قداره، شوکر و اسپری اشکآور همراه خود داشتیم اما اصلا کسی را مجروح نکردیم. اگر با مقاومت طعمههای خود روبهرو میشدیم، دوستانم او را کتک میزدند و طرف هم بعد از کتکخوردن خیلی زود تسلیم میشد.
تو که گفتی اصلا خشن نبودید؟
منظورم از خشونت این بود که مثلا طرف را تا دم مرگ برده باشیم.
زاغزن باند
در این باند هر کدام از دزدان وظیفهای داشتند. برخی از آنها افرادی بودند که در دنیای مجرمان به آنها زاغ زن میگویند. این افراد کسانی هستند که با ظاهری شیک و مرتب وارد بانکها و مراکز تجاری میشدند و افرادی را که پول زیادی همراه خود داشتند شناسایی میکردند. بعد مشخصات آنها را از طریق تلفن همراه به دیگر اعضای گروه که در خارج ازبانک یا مرکز تجاری بودند، میدادند و آنها نقشه سرقت را عملی میکردند. یکی از زاغزنهای این باند پسر 17سالهای به نام محمد است که گفتوگو با وی را در ادامه میخوانید.
چند وقت است که با این باند همکاری میکنی؟
در حدود 5 یا 6 ماه. من زاغزن باند بودم و آمار طعمهها را به بقیه میدادم؛ آنهایی را که از بانک پول زیادی میگرفتند یا در مراکز تجاری طلا و سکه میخریدند.
خودت در هنگام سرقت حضور نداشتی؟
نه، من فقط آمار میگرفتم. هفتهای یکی دو بار دست به سرقت میزدیم. هرقدر هم که پول در میآوردیم بین 4 یا 5 نفری که در سرقت حضور داشتیم، تقسیم میشد.
قبلا هم دستگیر شدهای؟
نه، نخستینبار است که دستگیر میشوم.
چرا حاضر شدی در این سن کم دست به سرقت بزنی؟
چون بیکار بودم و وضع مالی خوبی نداشتم. از طرفی بچهها حرفهای وسوسهکنندهای درباره سرقت میزدند.
در یکی از سرقتها 21سکه طلا گیرتان آمد، آنها را چه کار کردید؟
فکر کنم دوستانم سرم کلاه گذاشتهاند، چون من اصلا رنگ یک سکه را هم ندیدم.
پولهای سرقتی را چه کار میکردید؟
خرج خوشگذرانی یا مصرف مواد با همدستانم میشد.